تــــــــــــرنم یک تــــــــــــــرانه
خاطرات خیلی عجیبند گاهی اوقات می خندیم به روزهای که گریه می کردیم گاهی گریه می کنیم به یاد روزهایی که می خندیدیم......! هنگامی که دشمنت در حال اشتباه کردن است ، در کارش وقفه نینداز . (ناپلئون بناپارت) هیچ وقت چیزی رو خوب نمیفهمی مگر اینکه بتونی به مادربزرگت توضیحش بدی ! (آلبرت انیشتین) همیشه دشمنانت را ببخش ، هیچ چیز بیش از این آنها را ناراحت نمیکند . (اسکار وایلد) دستهایت را برای یک دقیقه بر روی بخاری بگذار ، این یک دقیقه برای تو مانند یک ساعت میگذرد . با یک دختر خوشگل یک ساعت همنشین باش ، این یک ساعت برای تو به سرعت یک دقیقه میگذرد و این همان قانون نسبیت است ! (آلبرت انیشتین) مذهب چيزي است كه مانع كشته شدن پولدار بدست فقير ميشود . (ناپلئون بناپارت) بهتر است دهانت را ببندی و احمق بنظر برسی ، تا اینکه بازش کنی و همه بفهمند که واقعاً احمقی ! ( مارک تواین) مرد به این امید با زن ازدواج میکند که زن هیچگاه تغییر نکند ، زن به این امید با مرد ازدواج میکند که روزی مرد تغییر کند و همواره هر دو ناامید میشوند . ( آلبرت انیشتین) مرگ يك نفر تراژديه ، مرگ يك ميليون نفر آمار ! ( ژوزف استالين) زندگي رو زياد جدي نگير ، چون هرگز از اون زنده بيرون نميري. (البرت هوبارد) انسانهای باهوش مسائل را حل میکنند ، نوابغ آنها را اثبات میکنند . ( آلبرت انیشتین) ما بايد به شانس ايمان بياوريم ، تا كي ميتوانيم موفقيت كساني را كه دوستشان نداريم تفسير كنيم .. ( ژان كوكتو ) زندگي لذتبخش است و مرگ آرامش بخش ،اين ميان انتقال رنج آور است . ( آيزاك آسيموف) اگر با دشمني زياد بجنگي ، بعد از مدتي تمام استراتژي هاي تو را فرا ميگيرد . ( ناپلئون) پيروزي يعني توانايي رفتن از يك شكست به شكست ديگر بدون از دست دادن اشتياق (وينستون چرچيل) عشق بهانه آغاز بود آغاز قشنگترين صبحدمان تنها این کوه است که اگر بگویید دوستت دارم نمیدونم چرا علاقه ای به شناختن شخصیت های جدید ندارم ... ! طرف و انقد گندش کردم انقد گندش کردم آخرش ترکید پاشید تو صورتم!! عــــــــــــــــالی بود ....امروزو میگمـــــــ..... ولی جریان اصلی افتاد پنج شنبه .... باید درست تمومش کنمــــ.... این خواب لعنتی نمیزاره که کارمو انجام بدمـــــ..... اگه بزارن امشب نمیخوابمــــــ..... موبایلمو پرت کردمــــــ...... ببینم دیگه چه میشود؟؟
نه منم پر توقعمم ها ...!!! فردا میشه عالی بشه ؟؟؟؟؟؟ توقع زیادیه خدا؟؟؟ اگه فردا خوششون بیاد من یا به معجزه ایمان میارم یا کلن به خاص بودن خودم پی میبرم !!!!!! اگرهم نه .....هیچی دپ تر ازهمیشه ازدست خودم میشم میام اینجا پست غمنکاک مینویسم براتون ..!!هق هق !! کاش امشب بمیـــــــــــــــــرم !! کاش فردا چشامو باز نکنمـــــــــــــــ........ ازخودم بدم میاد یه جورایی !!
این مغز آدم هم عجیب جونوریه یادش میمونه که یه چیزی یادش رفته اما یادش نمیمونه که چی یادش رفته لعنتی ...
قامون ایرج میرزا میفرمان : بچه در قنداق و آخوند در وطن، هردو می رینند اما این کجا و آن کجا ... سخت است ، تحمل کردن شخصی که اوایل طور دیگری بود ... وقتی کسی توی وبلاگش مینویسه:"من میرم واسه همیشه" خواهشن نگید نرو و اجازه بدید به اجتماع و زندگی برگرده نجات یک معتاد، نجات یک جامعه است... با تچکرمرمر عادم زندگی رو سخت نگیره میخواد چه غلطی بکنه ؟ ... ینی من یه خورده از شلختگی بی نظمی گشادی هام کاسته شه ها !!! تقریبا هشتاد درصد مشکلاتم حله !!! چـــــــــــــه کنـــــــــــــــــــــــم ایها النــــــــــــاس ؟
قبول دارین بهشت آب و هَواش خوبه ولی بچه های جهنم باحال ترن...
وقتی عمق یک ارتباط رو نمیتونی تخمین بزنی غلط میکنی مثل احمق ها توش شیرجه نزن ...
آنها که به بودنت عادت کرده اند... یک روز هم به نبودنت عادت میکنند...برو! سه چهارم ، این نسل سوخته ، حاصل همخوابی پدر ومادرانی است که پدر ازحسرت زن همسایه با معشوقه قبلی خود یک هو راست میکند و مادر بدبخت میشود سپر بلا!!! و هفت هشت نه ماه دیگر نطفه ی عزیز اولین حضورش را در این زندگی با شاشیدن به لباس های یکی از ان دو جشن می گیرد!! فتراق میگه دلبسته شو وابسته نشو من میگم :به دلبستگی هات وابسته نشو... مردم یا متوجه منظور من می شوند یا نمیشوند. من یک مفسر نیستم. -عقاید یک دلقک- (هاینریش بل) در دلم کودکیست که نبودنت را نق میزند...! من هیچ،لااقل بهانه ای برای او باش... صدا.دوبین.حرکت... بازهم برایم نقش بازی کن....! نیستی و نمیدانی در انتظارت کاسه صبر که هیچ... صبر کاسه هم لبریز شده....!
........... از تمام دار دنیا تنها یک چیز دارم....! . . . دوستت....
بند نمی اید دوست داشتنت...! مثل اینکه شاهرگ احساسم را بریده باشی.... ............... من انتظار تو را میکشم... تو مرا از انتظار میکشی... لعنت به این فتحه و ضمه و کسره....! ...............
آهای مرغ عشق:فخر نفروش... معشوق توهم به لطف قفس است که وفادار مانده.... ............... ............... ............... یکی از فانتزیام اینه که برای دلم بغض ترش دم میکنم ودر کنار ایوان چشمهای باران خورده ام به صرف دلتنگی دعوتش میکنم من و او جای گرفته در یک صندلی برای هم دلتنگی سرو میکنیم تا نباشد روزهای بی امید هم بودن برای تو مینویسم لعنتی: پاره ای هنگامها با دیدنت دیده ام پر می شود از اشك شور کاش می شد بچه بودم غمی نداشتم شبا راحت چشامو رو هم می ذاشتم می خوابیدم
به مدت تقریبی ۳۰ ثانیه بر روی ستاره قرمز رنگ خیره شوید. سپس روی یک دیوار یا کاغذ سفید نگاه کرده و مرنب پلک بزنید. نتیجه خیلی جالب خواهد بود! شب بود و خاموشی نوری نمی تابید از ترس جغد شب بلبل نمی خوابید ارادگان در بند دبواتاگان آزاد خاک وطن پر بود از ضلمت و بیداد خورشید آزادی با این خبر آمد شد بهمن خونین ماه ظفر امد در بهمن خونین فجری نمایان شد از لاله ها رنگین گلزار ایمان شد خورشید حق سر زد از قله ی امید گلبانگ تکبیرش در دشت ها پیچید بالاله ها سر داد در روز استبداد گلبانگ آزادی فریاد استقلال بر روی گل بلبل با نغمه ی شادی شکر خدا می گفت در باغ آزادی ما هم بیا با هم شکر خدا گوییم راه خمینی را تا انتها پوییم ز دست مردان عقرب صفت عشق یعنی مستی و دیوانگی زندگی یک ظرف خالی است آن را پر کنید. شادی دلیلی نمی طلبد، این شاد نبودن است که دلیل می طلبد. خسته شدم از این روزای بی کسی ای هم صدا پس کی به دادم میرسی تو غربت شهر فرنگ کاغذی مرگم رسید پس کی به دادم میرسی؟؟؟؟ دستمو بگیر،نزار اشتباه برم من حداقل 15 حقیقت رو راجع به شما میدونم: اعصابمون خورده !!! میخوایم پاچه یکی رو بگیریم پس سگ درونمون زندس صبحونه یه عسـل کامل میخوریم خــرس درونمون هم زندس… میریم اتاق یادمون میره چی میخواستیم اسکل درونمون هم زندس… مگسو رو هوا میزنیم قــــورباغه درونمون هم زندس… چمـــــــن میبینم میکنیمش بز درونمون هم زندس… طرف میره هنوز عاشقش میمونیم خــــــر درونمونم زندس… کلاً باغ وحشی داریم به تنهــــــــــایی ! کابوس نبودی که رهایت بکنم / از خاطره عشق جدایت بکنم امریکا : 12 ساعت کار ، 6 ساعت استراحت ، 1 ساعت ماندن در ترافیک ، 4 ساعت تماشای تلویزیون و غذا خوردن ، 1 ساعت کار با اینترنت خدايا هر كه يادم ميكند يادش بخير،خدايا هر كه يادم هم نكرد يادش بخير،خدايا هر كه يادش ميرود يادم كند يادش بخیر وقتی پاره تنت جواب تلفنت را نمیده لزوما در حال خیانت نیست شاید گوشي شو جا گذاشته يا نشنيده. یه اتاقی باشه گرمه گرم، روشنه روشن، تو باشی، منم باشم. کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید! تو منو بغلم کنی که نترسم، که سردم نشه، که دیگه نلرزم، اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار، پاهاتم دراز کردی، منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم! با پاهات محکم منو گرفتی، دو تا دستتم دورم حلقه کردی! بهت میگم چشماتو میبندی؟ میگی آره! بعد چشماتو میبندی، بهت میگم برام قصه میگی تو گوشم؟ میگی آره! بعد شروع میکنی آروم آروم تو گوشم قصه گفتن، یه عالمه قصه طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمیشن، میدونی؟ میخوام رگ بزنم، رگ خودم رو! مچ دست چپم رو. یه حرکت سریع، یه ضربه عمیق، بلدی که؟! ولی تو که نمیدونی میخوام رگم و بزنم! تو چشماتو بستی! نمیدونی من تیغ رو از جیبم در میارم، نمیبینی که سریع می برم، نمیبینی خون فواره میزنه … رو سنگای سفید … نمیبینی که دستم میسوزه و لبم رو گاز میگیرم که نگم آااخ که چشماتو باز نکنی و منو نبینی…! تو داری قصه میگی… من شلوارک پامه… دستم و میذارم رو زانوم … خون میاد از دستم میریزه رو زانوم و از زانوم میریزه رو سنگا. قشنگه مسیر حرکتش! توی حیاط دبیرستان یه نفر یقه پیرهنم رو گرفت، فهمیده بود از خواهرش خوشم میاد! روم نشد بهش بگم ...آخه چشماش شبیه تو بود….. دیشب با دوستم رفته بودم رستوان…. روبروی میز ما یه دختر پسر نشسته بودن که پسره پشتش به میز ما بود،معلوم بود با هم دوست هستند،اتفاقی چشمم به چشمه دختره افتاد…. قشنگ معلوم بود پسره عاشقه دخترست،دختره شروع کرد به آمار دادن،سرمو انداختم پایین….دفعه بعدی تحریک شدم با نگاه بازی کردیم. خلاصه یه کاغذ برداشتمو به دختره علامت دادم،با نگاهش قبول کرد! بلند شدن ،پسره جلو رفت که حساب کنه دختره به تخته ما رسید دستشو دراز کرد کاغذ رو گرفت،براش نوشته بودم ….. …..خیـــــــلی پستی. معلم ورقه ها را داد ... همه مرا مسخره کردند اما... باور کن درست نوشته بودم … گفته بود جای خالی را با کلمه مناسب پر کنید و من همه را نوشتم “تـــــــو” مگر نه اینکه این جای خالی ها را فقط تو پر میکنی ؟؟؟؟ مي گـــم خـــداحافظ
ايني که سوار تاکسي شده و مي گه من کرايه ندارم بدم لزوما گدا نيست، شايد کيفشو گم کرده.
وقتي پولت گم مي شه اوني که مياد خونتونو تميز مي کنه لزوما
دزده نيست، شايد يه جا گذاشتي که يادت رفته.
ايني که داري زخم رو صورت و بازوشو قضاوت مي کني، لزوما لات نيست و شايد توي تصادف اين طوري شده.
ايني که داره زيرلب بد
و بيراه میگه وتو زود قضاوت مي کني، لزوما بي فرهنگ نيست، شايد روز سختي داشته...
بياين از امروز قضاوت نکنيم، خود ما هم روزاي سخت داشتيم !!!!!!!!!!!!!!!
ولو شده ام سر خیابان
در منطقه ی استحفاظی ِ یک مشت موش و گربه و سوسک و نکبت!
رد میشوند از کنارم
مردم ِ پرهیزگار!!
و دلسوز ترینشان
یک نخ سیگار به طرفم پرت میکند!
مچاله میشوم، در خودم، در بی کسی ام، در تمام گند زار ِ زندگیم...
و هنوز منتظرم
نه منتظر دستی که از روی ترحم برایم مرحم لحظه ای پرت کند
منتظر دستی ام که دستهایم را بگیرد و تمام کند.... این همه حقارتم را
بچهها دور ما حلقه زده بودند و فریاد می…کشیدند…….قورتش بده….
چون هیکلم بزرگ بود اون هی مشت میزد و من فقط دفاع میکردم…!
باز اون مشت می زد و من فقط و فقط دفاع میکردم
بالاخره یه خراش کوچیکی توی صورتم افتاد…
که تـــو چشم تـــر کني وبگـــي:
کجــا؟
مگه دست خودته اين اومــدن و رفتــــن ؟
که سفت بغلم کني و بــگــي:
... هيچ رفتــني تـــو کار نيست
همين جـا ، " به دلت اشاره کني" ، جاته تا هميشه
آخـــرِ سرش محکــم بگي:
شـير فــهم شــد؟؟
و مــن، دل ضعفه بگيرم
از اين همه عاشقانه هاي محکمت
Sara |