تــــــــــــرنم یک تــــــــــــــرانه

 الناز توی فیسبوکش نوشت:

 
امرو نشستم تو تاکسی
 
مرده گفت
 
میشه با تلفنتون یه زنگ بزنم
 
من اون لحظه خیلی به نظر زرنگ اومدم از نظر خودم که گفتم
 
بگید شماره تونو بگیرم
 
گفت ، گرفتم
 
موبایل خودش زنگ خورد
 
پیاده شد
 
دود از کله ی ابلهم بلند شد
 
به راننده گفتم
 
ما چقد ساده ایم به قرآن
 
راننده هه گفت : نخیر خانوم
 
شما ساده ای
 
ما نیستیم
 
کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 27 دی 1391 | 13:39 | سارا جون |

  کارشناس: و لذا شاهد هستیم که کاهش افزایش پیدا کرده

مجری تلویزیون: ؟؟؟؟!!! منظورتون این هست که کمتر شده؟

 

کارشناس: یعنی بیشتر کم شده

 

مجری: یعنی با کاهش رو به رو هستیم؟

 

کارشناس: نرخ کاهش افزایش یافته

 

مجری: ... بله ... ادامه بدیم ...

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 27 دی 1391 | 13:34 | سارا جون |

یک عدد نان سنگک، از دوره ی دویست تومانی، در فریزر مانده، کاملا سالم، بدون کپک، به بالاترین پیشنهاد فروخته می شود. قیمت پایه 300 تومان
 
کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 27 دی 1391 | 13:32 | سارا جون |

 سلام من اومدم بعد مدت زیادی میخواستم در اینجارو تخته کنم اما خواستم با زندگی بجنگم اومدم بگم راجب زندگیم واتفاق هاش مینویسم بگید اخر زندگی من چیست؟خواهشا بگید چیست؟یکی از این چند مورد رابگویید1-فک کنم داره درست میشه2-امیدی برای اینده نمیبینم3-نگران نباش داری به ارزوهات میرسی4-زندگی ات تا اخر ک مزگ است همچنان همینجوراست یکی از این 4 مورد را اگز دوس دارید فقط عدد رابگویید


 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 27 دی 1391 | 13:29 | سارا جون |

 آنچه بار زندگی را بردوش ماسنگین تر میسازد، عموماً زیاده روی در خود زندگی است. روسو 

 
کدهای عکس و تصویر
+ سه شنبه 26 دی 1391 | 16:11 | سارا جون |

 آسمان زندگیت آبی و تمام دلت از غصه دنیا خالی !.......... آسمان، چشم آبی خداست، نگران همیشۀ من و تو !!!

 
کدهای عکس و تصویر
+ سه شنبه 26 دی 1391 | 16:4 | سارا جون |

 باران...

نقطه چینی تا خدا...
 
کدهای عکس و تصویر
+ سه شنبه 26 دی 1391 | 15:57 | سارا جون |

 تصمیم گرفتم آنقدر کمیاب شوم، شاید دلی برایم تنگ شود...

ولی افسوس فراموش شدم!
.
.
.
این روزها سعی می کنم خوب درس بخوانم...!
برایم باور نکردنی ست من در یک روز 5 ساعت درس بخوانم!
این روزها از خدا یاری می خواهم و به امید او حرکت می کنم...
به امید یاری اش...
 
کدهای عکس و تصویر
+ سه شنبه 26 دی 1391 | 15:57 | سارا جون |

 

کدهای عکس و تصویر
+ سه شنبه 26 دی 1391 | 15:57 | سارا جون |

 زیاد نباش...

 
زیاد خوب نباش...
 
زیاد دم دست هم نباش...
 
زیاد که خوب باشی...
 
زیادی که همیشه باشی...
 
دل آدم ها را می زنی...
 
آدم ها این روزها،
 
عجیب به خوبی، به شیرینی،
 
آلرژی پیدا کرده اند...
 
زیاد که باشی، زیادی می شوی.....
 
 
کدهای عکس و تصویر
+ سه شنبه 26 دی 1391 | 15:57 | سارا جون |

از همون اول که راه افتادیم  بچه ها شروع کردن به نوحه خوندن.

بعضی ها هم عکس می انداختن و خلاصه هر کس یه جوری خودشو مشغول کرده بود.

البته قبل از همه این ها با همدیگه آیت الکرسی رو زمزمه کردیم و یکی از بچه ها هم بلند شد و صدقه های همه رو جمع کرد.

وقتی رسیدیم راه آهن فهمیدیم که همه ی کوپه ها واگن 2 هست و یکی از کوپه ها تو واگن 11.

و گفتن که گروه ما باید بره واگن 11 و البته کوپه ی معلمین هم واگن 11 بود!!! 

موقع سوار شدن چون دیر شده بود من و سید (حمیده سادات) از واگن 2 سوار شدیم و بعد از حرکت قطار با چمدون هامون به سمت واگن 11 حرکت کردیم...

و اما قیافه ی من و سید بعد از رسیدن به واگن 11، اون هم با چمدون:

 

  شب توی قطار اولین نفر سید خوابید و بعد هم منصوره...   من و زهرا هم با هم کلی حف زدیم و زهرا کلی گریه کرد و جای مهتاب رو هم به یاد اردوی یزد کلی خالی کردیم...   حدود ساعت یک و نیم وارد خاک مشهد شدیم.   یک سری از بچه ها سوار مینی بوس شدن و بقیه هم سوار اتوبوس که من و سید و منصوره هم سوار اتوبوس بودیم.   اتوبوس سر یه کوچه ما رو پیاده کرد و گفت نمی تونم بیام تو کوچه...

بچه هایی که سوار مینی  بوس بودند به ما نگاه می کردند و می خندیدند و هم پیاده پشت سرشون حرکت می کردیم.

بالاخره رسیدیم حسینیه و آماده ی خواب شدیم.

حدود ساعت دو و نیم بود که خوابیدیم و قرار شد ساعت 4 بیدارمون کنند که برای نماز صبح بریم حرم!

 
کدهای عکس و تصویر
+ سه شنبه 26 دی 1391 | 15:52 | سارا جون |

 بالاخره 13 سالگی هم به پایان رسید...

نمی دانم بزرگ شدن خوب است یا نه؟!
نمی دانم باید روز تولدم را دوست داشته باشم یا نه؟!
دلم می خواهد همراه با گذشت زمان روحم بزرگ شود...
خیلی بزرگ...
ای کاش همراه با بزرگ شدن، صداقت و یکرنگی دوران کودکی همچنان همراهمان بود...
 
کدهای عکس و تصویر
+ سه شنبه 26 دی 1391 | 15:52 | سارا جون |

بخشیدن کسی آسان است.

اما اینکه بتوان دوباره به او اعتماد کرد، داستان کاملا متفاوتی ست...!

 
کدهای عکس و تصویر
+ سه شنبه 26 دی 1391 | 15:52 | سارا جون |

 چقدر لذت بخش است قدم زدن در یک روز برفی آن هم در حیاط مدرسه...

حیاط مدرسه ای که در آن بزرگ شده ای...
حیاط مدرسه ای که به جای جای آن و تمام معلمانش عشق می ورزی.
و وقتی لذت بخش تر می شود و آرامت می کند که همراه با یک دوست در این روز برفی و در حال قدم زدن دعای عهد را زمزمه کنی تا وجودت آرام شود.
و بعد آرام آرام وارد جلسه ی امتحان می شوی...
.
.
.
دلم برای تک تک این لحظات دوست داشتنی و مدرسه و معلمان و دوستانم تنگ می شود.
خیلی تنگ...
.
.
.
خدایا به خاطر همه ی نعمت هایی که بهم دادی ازت متشکرم...
خدا جون دوستت دارم!
 
کدهای عکس و تصویر
+ سه شنبه 26 دی 1391 | 15:52 | سارا جون |

 صدای قلب نیست

 
صدای پای تست
 
که شب ها در سینه ام می دوی
 
کافی ست کمی خسته شوی
 
کافی ست...بایستی
 
کدهای عکس و تصویر
+ جمعه 22 دی 1391 | 13:56 | سارا جون |

 من از عشق گفتم

تو مدل ماشینم را پرسیدی
من از محبت گفتم
تو محل زندگیم را پرسیدی
من از دوست داشتن گفتم
تو وضعیت حسابِ بانکیم را جویا شدی
من از ارزش ها گفتم،ارزش هایی که قیمت ندارند،امّا تو
تو قیمت ارزش ها را با اهن و کاغذ برابر کردی . . .
 
کدهای عکس و تصویر
+ جمعه 22 دی 1391 | 13:35 | سارا جون |

دکتر علی شریعتی... برا ی شنا کردن در جهت مخالف رودخانه قدرت و شجاعت و جرات لازم است و گرنه هر ماهی مرده ای میتواند در جهت موافق جریان اب شنا کند
 
کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:59 | سارا جون |

 من و تو میدانیم کز پی هر تقدیر ، حکمتی می آید ،




من و فرسایش دل ، تو و تصمیم و مکان ، ما و تقدیر و زمان



چه شود آخر دلتنگیها ! خدا می داند . . . 

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:50 | سارا جون |

 من مطمئنم خدا تو را برای دلم نگه می دارد

از تـ ُ چـهـ پنهــانـ
گــاهۓ برایـم آنقـدر خواستنـۓ مۓ شوۓ
کـ شـروع مۓ کنم
بـ شمــارش تکـ تکـ ثانیـهـ
براۓ یکـ بار دیگـر رسیـدن
بـ بوۓ تنتــ …
هرکجا بروی،
مرا خواهی دید.
یک شب،

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:49 | سارا جون |

 تمامِ شهر را دیوانه وار

با خیال تْ قدم زده اَم.
خواب هایت را با که شریک میشوی
اما هنوز
شـریک تمام بیخوابی های من تـویی

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:48 | سارا جون |

تو سراپا ادعایی عزیزم
انکار نکن!
عشقت را چشیدم طعم کشک میدهد !

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:46 | سارا جون |

 سیب دلم …

لک زده است
برای عطر دستانت !
گمم نکن !!
قول ..
که گوشه ی حافظه ات ..
آرام بنشینم !
بگذار بمانم !..
آرام گوشه حافظه ات فقط

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:46 | سارا جون |

 دارم موهایت را می بافم..

تمام فلسفه های عالم را از حفظم ..
اما با اینکه یادم داده ای
هی در رشته ی پریشان گیسوی تو گم می شوم..
دستپاچه ...بی هیچ سرنخی
و تو رو به دیوارزیر لب به حماقت من می خندی...
من به فلسفه..
کار من نیست..
خواهش می کنم وقت تماشای زیباییت کار دیگری از من نخواه...

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:28 | سارا جون |

 بعضی آدما خطای دیدن ...


آدم نیستن !

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:28 | سارا جون |

سکوت تنها دوستی است که هرگز خيانت نمی کند
 
کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:28 | سارا جون |

 آرزوهایمدست هایم به آرزوهایم نمی رسند!

آرزوهایم بسیار دورند!

ولی درخت سبزم می گوید
امیدی هست ، خدایی هست


این بار برای رسیدن به آرزوهایم
یک صندلی زیر پایم می گذارم!
شاید این بار
دستانم به آرزو هایم برسد!

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:28 | سارا جون |

 دوست عزیز ! 


انقدر روزها زود میگذره که نفهمیدم تو کی آدم شدی واسه من

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:16 | سارا جون |

 بعضی ها مثل دستگاه سی تی اسکن می مونن !


فقط تو وجود آدما دنبال عیب می گردن ...

 

کدهای عکس و تصویر
+ چهار شنبه 20 دی 1391 | 13:16 | سارا جون |

  موقعی که می خواستمت می ترسیدم نگات کنم

موقعی که نگات کردم ترسیدم باهات حرف بزنم

موفعی که باهات حرف زدم ترسیدم نازت کنم

موقعی که نازت کردم ترسیدم عاشقت بشم

حالا که عاشقت شدم میترسم از دستت بدم


کدهای عکس و تصویر
+ جمعه 15 دی 1391 | 16:16 | سارا جون |

  گاهی وقتها دلم میخواهد بگویم:

 
من رفتم ؛ باهات قهرم ، دیگه تموم! دیگه دوستت ندارم ...
 
وچقدر دلم میخواهد بشنوم:
 
کجا بچه لوس !؟ غلط میکنی که میری ... مگه دست خودته ؟ رفتن به این راحتی نیست !
 
اما ... نمیدانم چه حکمتیست که آدمی همیشه اینجور وقتها میشنود :
 
به جهنم … !!! 
 
کدهای عکس و تصویر
+ جمعه 15 دی 1391 | 16:16 | سارا جون |

Sara